بازی غفلت
حتماً همتون داستان، مسابقه خرگوش و لاک پشت رو شنیدین، که استراحت کردن خرگوش زیر درخت باعث شد خوابش ببره و لاک پشت مسابقه رو ببره. چرا خرگوش با وجود داشتن قدرت و زمان و امکان برد نتونست برنده مسابقه باشه؟فکر می کنین ما تو زندگی خرگوشه ایم یا لاک پشته؟نکنه ما خرگوشه باشیم؟
کجای زندگی وقت و زمان کافی و امکانات رو داشتیم و کاری رو که باید می کردیم نکردیم. یا کارمونو عقب انداختیم و گفتیم اول به کار های خودمون می رسیم بعد به این کار رسیدگی می کنیم. از بزرگی شنیدم: یکی از مکر های شیطان غفلت و تأخیره.
مساله مهم اون مسابقه اصلیه است اون مسابقه ای که ما زمان محدودی داریم تا به جایی که باید برسیم، برسیم . با انواع و اقسام بهانه ها کارمون رو به تاخیر می اندازیم. مگه ما واقعاً می دونیم کی سوت پایان رو می زنن؟ اصلاً حواسمون به لاک پشت هایی هست که دارن ازمون جلو می زنن؟ راستی لاک پشت رو فراموش نکنیم لاک پشت فقط به مقصد فکر می کرد. نگاهش به این طرف و اون طرف نبود. نگاه نمی کرد خرگوشه چقدر ازش جلو افتاده. بدون نا امیدی فقط کارشو می کرد. اون حداکثر تلاششو انجام داد. به نظر من اصلاً لاک پشت فکر نکرد که ممکنه ببازه چون ایمان داشت. اون فقط به وظیفه ای که داشت فکر می کرد. اونم شرکت کردن و حضور داشتن تو مسابقه بود...